پویان جونپویان جون، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

نازداداش

بدون عنوان

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام پویان هزار ماشالله از همون بچگی شبا همیشه تو اتاقش تنهایی میخابه دیشب  بردمش که اقا رو بخابونم میگه مامان وقتی من قد بابا مهدی شدم تو قد کی میشی میگم قد مادر بزرگت (ابا) میشم بعد میپرسه مامان بابایی هم قد اقا جون میشه میگم عاره بعد میپرسه مامان اون موقع شما هم باید دارو بخورین که خوب بشین بعد میگه مامان اون موقع شما هم پیر میشین میگم عاره دیگه خیلی شیرین زبون شده پسرم ...
27 دی 1395

غذاهای پسرم

سلام میخام در مورد غذاهای مورد علاقه پسرم براتون بنویسم اولین  غذاش ماکارونی که پویان ماک میگه دومیش پیتزاس که پسرم میگه پیتژا میگه سومیش هم سوسیس هستش چهارمیش سیب زمینی سرخ کرده که حتما اقا باید با سس بخوره ...
25 دی 1395

سرما خوردگی پسرم

سلامی دوباره پویان خان سرما خورده و سرفه میکنه و دیشب بهش چایی گیاهی دادم خدا رو شکر خورد و میگفت مامان خیلی خوشمزه اس البته با هزار جور ادا خورد هر موقع که پویانم سرما میخوره و تب میکنه خیلی بیحال میشه و فقط دوس داره بغل باشه فداش بشم  پسرم ارامش زندگی من و بابایی
25 دی 1395

خونه عمو

پویان خیلی بامزه اس حرفای شیرینی میزنه فدای پسرم                                                                                                   &n...
24 دی 1395

گل پسر

سلام پویان خیلی مهد  کودک رو دوست داره  این ماه محرم که گذشت از شانس تو هیئت طبقه پایین واسه بچه ها مهد گذاشته بودن ولی از شانس سه شب بیشتر نشد و به خاطر کم بودن جا دیگه جم کردن پسرم خیلی غصه میخورد که دیگه مهد نیس فدای غصه خوردنش بشم ...
20 دی 1395

پسرم پویانم

پویانم عاشق ماشین و شستن ماشین هس .دیروز که عمو حسن با سه قلوها اومده بودن پویان خبر نداشت که عمو ماشین داره میشوره وگرنه با یه دستمال می افتاد به جون ماشین عموش یه بار بچه بود تو کوچمون یه نفر ماشینش رو شسته بود و پویان یهو دید و گفت بابایی چرا این به من نگفته و ماشینش رو شسته منم میخاستم کمکش کنم مهربونه دیگه پسرم
17 دی 1395

پسرم مردی شده واسه خودش

سلام   پسرم ماشاالله واسه خودش مردی شده دو شب پیش بردمش خونه عمه زهرا که اونجا بمونه خیلی دوس داش بره و  با دختر عمه و پسر عمه اش بازی کنه  روز اول خیلی شارژ بود ولی فرداش معلوم بود پنچرو دلتنگ ما شده و البته ناگفته نماند که پویان مهربونم از غذای ظهر هم سهم ما رو آورده بود و میگفت که پس مامان و بابام چی بخورن که اونم آورد خونه و همشو خودش نشست و خورد در ضمن یادم رفت بگم اگه دنبال قالب خوب هستن برا وبتون می تونید به سایت قالب وبلاگ حرفه ای  و یا قالب بلاگفا مراجعه کنید. ...
16 دی 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نازداداش می باشد