پویان جونپویان جون، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

نازداداش

پویان و پتی

پویان کوچولو و عروسک محبوبش پتی پویان جون از اول دو ماهگی عاشق  این عروسکه... البته این روزا دیگه خیلی بهش محل نمیذاره... آخه پسرمون اجتماعی تر شده و بیشتر با اطرافیانش انس می گیره...  شعری که بابا مهدی در توصیف شبنم صبحگاهی سروده تقدیم شما دوستان خوبم میکنم شبنم خواهم امشب عزم بيداري كنم اشك ريزان تا سحر زاري كنم خواهم از حيرت بچينم خوشه اي شعر عزلت را بخوانم گوشه اي خواهم از خمخانه ويران تر شود سوز من در سينه سوزان تر شود خواهم از گلبوسه ها حيران شوم با لب گل بر سر پيمان شوم خواهم از بي شرمي شيرين يار بوسه گيرم از لب نوشين يار مهربان ، امشب مرا آواز كن با لب شيرين خود ...
20 بهمن 1391

یه شعر دیگه از همسر گلم، عشق خودم و...

آه خواني نازنينا تن غريبستان دل در حقيقت دل اسير آب و گل تن خرابات دلي صد پاره است دل ميان سينه ها آواره است طرز رفتار تو با دل خوب نيست دل شكستن شيوه اي مطلوب نيست طرز حيرت آور چشمان تو عادت جادويي مژگان تو داده بر بادم ، ببين حال مرا كرده پر خون ناله احوال مرا رحمتي كن يك وجب جانم بده با دمت اكسير جانانم بده كاشتم بذر وفا ، حاصل نداشت كاش مي شد جاي غم آلاله كاشت نازنين پژمردم از بي حاصلي غرقه ام در بحر غم ، كو ساحلي نازنين افسار دل دست غم است مي برد هر جا كه آه و ماتم است شيون و زاري امانم را بريد پشت من از بار آه و غم خميد نازنين احساس من تقديم تو اسب ناآرام د...
19 بهمن 1391

دندونای آقا کوچولو

سلام مامانی فدای اون دندونات بشه که مث مرواریده  آره مامانی داری هر روز شیطون تر و بامزه تر از دیروزتر می شی بازم میخام از شعرای بابا مهدی،همسر نازم براتون بزارم. گل مریم در کلاس درس شبنم بی گمان مریمی شاگرد اول می شود بعد اعلام نتایج قاصدک شاد و خندان سوی مریم می رود آه، مریم ای گل زیبای من ای که چشمت معبد افسانه هاست از نگاهت می توان آواز چید ای که برگت لانه ی پروانه هاست لحظه میلاد شبنم می توان برگ نمناک تو را تصویر کرد یا کنار کوچه دلواپسی سوره ی نام تورا تفسیر کرد از کرامت های تو این نکته بس می توان سهم تو را تقسیم کرد می توان بر ساقه ات نشتر کشید خو...
16 بهمن 1391

من فدای پسر گلم

سلام به همه دوستان     من فدای اون چشای نازت بشم پسر گلم عزیز دلم ،ناز داداشم ،آخه پویان نفس منو باباشه چراغ خونمونه ناگفته نماند که منو پویان عاشق بابا مهدی هستیم وخیلی خیلی دوسش داریم و به وجودش افتخار میکنیم چون بهترین همسر ونازترین بابای دنیاست.
14 بهمن 1391

بریم سراغ ناز داداشم

سلام سلام    بله بریم سراغ ناز داداش من که جیگر باباشه و ننه سارا این کوچولوی ما سی ام تیر 1390 ساعت 2:45 به دنیا اومد که الان شش ماه و سه روزشه و الان هم توی خواب نازه...  در ضمن نظر یادتون نره. راستی من اصلا اسم ناز داداشم رو بهتون نگفتم جناب آقای  پویان  خان
14 بهمن 1391

شعر،از همسر مهربانم

سلام به همه دوستان گلم میخام براتون یه شعر ناز چند بیتی از همسرم بنویسم.   سایه غنچه ای در انتظار  نور بود در برش خورشید و او شب کور بود گر چه در ائینه زاران لانه داشت از حقیقت بی نهایت دور بود....  
14 بهمن 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نازداداش می باشد