اسپینر
سلام پویان خیلی وقت بود که اسپینر میخاست اون روز با بابایی رفتن یدونه خریدن،بعد فرداش میگه،بابایی میتونیم این رو ببریم عوض کنیم بابایی میگه نمیشه که از دیشب داری با اون بازی میکنی بعد میگه بایایی کاش تو اسپینر فروش بودی بعد میخاد بگه که این خیلی روان نمی چرخه میگه مامان مال یاسین که پسر عمه اش هس قشنگ روانیه بعد بابایی متوجه شد که یعنی روان نمی چرخه روان=روانی ...
نویسنده :
مامان سارا
13:00